و جاهدوا فی الله حق جهاده

سیب سرخی سر نیزه است دعا کن من هم ، این چنین کال نمانم ...به شهادت برسم

و جاهدوا فی الله حق جهاده

سیب سرخی سر نیزه است دعا کن من هم ، این چنین کال نمانم ...به شهادت برسم

دیروز از هر چه بود گذشتیم ؛ امروز از هر چه بودیم.
آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز.
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود.
جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد.
الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم.بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم

**پیشاپیش عذر می خوام،،،به علت مشغله ی فراوان نمی توانم دنبال کننده ی خوبی باشم**

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۸ آذر ۹۸، ۱۱:۲۲ - 00:00 :.
    :(

۴ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

به نظر من مدیر کار فرهنگی در یک مجموعه ، باید تکیه گاه و ستون اون مجموعه و بچه های اون مجموعه باشه .  

نه بعد که کارها شکل گرفت و حجم پیدا کرد تغییر سنگر بده . 

وقتی ستون کنار بره ، خیمه هر چقدر هم که بزرگ و شکوهمند باشه ، سقوط می کنه .

وقتی مدیر خودش را به کارهای دیگه مشغول کنه ، بچه های اون مجموعه احساس پوچی بهشون دست میده و بی انگیزگی در اون ها متبلور میشه .

وقتی بچه های یک مجموعه از مدیر حمایت می خواند و مدیر این حمایت را ابراز نکنه ، خودش را پیگیر نشون نده ، بچه ها خودشون را می بازند ، براشون سخت میشه .

 

نتیجه تصویری برای دغدغه های فرهنگی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۵ ، ۰۶:۰۱
سیب سرخ

امیرالمؤمنین علی(ع): کسی که موقع یاری رهبرش در خواب باشد، زیر لگد دشمن بیدار می شود. غررالحکم ص۴۲۲

IMG09032191

آقای هاشمی رفت . او را در قبر خودش گذاشتند 
ما را نیز در قبر خودمان می گذارند


یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۵ ، ۰۶:۰۳
سیب سرخ

نتیجه تصویری برای هاشمی رفسنجانی

خدایا ! زندگی و مرگ و پس از مرگ ما را در مسیر انقلاب اسلامی قرار ده

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۵ ، ۰۵:۳۸
سیب سرخ

روزی حضرت علی (علیه السلام) نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین فرمود:
شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید
و دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه می کردند و می فرمودند:
به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمانی محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند .

مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان
علی فروشی نکنیم... 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۵ ، ۲۲:۵۹
سیب سرخ