و جاهدوا فی الله حق جهاده

سیب سرخی سر نیزه است دعا کن من هم ، این چنین کال نمانم ...به شهادت برسم

و جاهدوا فی الله حق جهاده

سیب سرخی سر نیزه است دعا کن من هم ، این چنین کال نمانم ...به شهادت برسم

دیروز از هر چه بود گذشتیم ؛ امروز از هر چه بودیم.
آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز.
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود.
جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد.
الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم.بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم

**پیشاپیش عذر می خوام،،،به علت مشغله ی فراوان نمی توانم دنبال کننده ی خوبی باشم**

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۸ آذر ۹۸، ۱۱:۲۲ - 00:00 :.
    :(

میلاد امام رضا (علیه السلام)رو به همه تبریک می گم

 

امام خامنه ای (مدظله العالی) :
پیام زندگی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام چیست؟ ما که نباید فقط به مرقد امام علی بن موسی الرضا علیه السلام اظهار ارادت کنیم. ایشان امام ما هستند. زندگی ایشان برای ما درس است. از زندگی ایشان باید درس بگیریم، زندگی ایشان برای ما یک پیامی دارد، آن پیام چیست؟ من آن پیام را در یک کلمه خلاصه می کنم؛ بدانید پیام زندگی پرماجرای حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام به ما عبارت است از:«مبارزه دائمی خستگی ناپذیر».

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۴۴
سیب سرخ

دکتر حسن روحانی : اگرچه قضاوت‌ های تاریخی یک ملت را نمی‌توان در مدت زمانی کوتاه به سرعت تغییر داد ولی

در عین حال معتقدیم که نباید در گذشته های تاریخی هم باقی ماند، باید با نگاه به آینده حرکت خود را تنظیم کنیم.

 

کلید تدبیر چرخید ، امید روباه زیاد شد.

قبلا گفتم ، باز هم می گم و به این امر واقفم ، مسئولین حواسشان هست که چه می کنند . نگران نباشید

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۵۰
سیب سرخ

جمعه ی گذشته توفیق بود به همراه خانواده یکی از اردوهای جهادی طرح حجرت بسیج رو همراهی کنم . خیلی جو عالی و پر مغزی بر اردو حاکم بود . هجرت آقایان و خانم های بسیجی از شهر به یک روستای محروم و انجام کار های فرهنگی و سازندگی در قالب این اردو خیلی برام جالب بود . محل استراحت این بسیجیان در مسجد روستا بود . فضای مسجد پر بود از تراکت های حاوی پیام های پرمغز و عکس شهدای روستا . در میان همه ی این ها یه بنر توجه من رو به خودش جلب کرد . بنر وصیت نامه و شرح مختصری از زندگی شهید بازیار مالکی از اهالی روستای باج گیران استان چهار محال و بحتیاری بود . متن وصیت نامه خیلی ساده و زیبا و حاوی تلنگر های دلچسب هس . در ادامه توجه شما رو به این وصیت نامه جلب می  کنم ...

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ

هرگز مپندارید آن هایی که در راه خدا جهاد می کنند و کشته می شوند ، مرده اند ، نه بلکه زنده اند و در پیشگاه خدایشان روزی می خورند

با سلام و درود بر یگانه اختر تابناک ، مهدی موعود و نایب بر حقش ، این پیر جماران و مردم شهید پرور .

نمی دانم از کجا و چطور و از چه جایی برایتان گفت و گو کنم . نمی دانم از روزی که صدام صهیونیست به خاک مقدس ما حمله ور شد و یا روزی که خونین شهر عزیز غرق در خون شد و یا روزی که آبادان عزیز به محاصره در آمد و یا از مردم دزفول که زیر موشک های آن ها قرار گرفتند. نمی دانم ،و یا از روزی که بستان عزیز آزاد شد . و یا این که محاصره ی آبادان شکسته شد و یا خونین شهر عزیز درباره به خرمشهر تبدیل و از چنگ بعثیون آزاد شد ، نمی دانم ، نمی دانم از سنگر های نم ناک نماز شب بچه ها بنویسم و یا از متفکران بی غیرت ... نمی دانم از خون شهیدان برایتان بنویسم و یا از خفاشان خون آشام که خون مردم محروم را روز به روز بیشتر می مکند. نمی دانم از رزم شبانه و دویدن بچه ها و یا از دویدن مردم محروم از این اداره به آن ادارهجهت یک کار کوچک. از شب زنده داران برایتان بگویم یا از خواب غفلتبعضی از مسئولین . گفتنی ها زیاد است ولی وقت تنگاست ، موقعیت حساس این چند کلمه را به عنوان یادگاری و وصیت نامه نوشتم .

کوچک همه ی شما بازیار مالکی

خدایار و نگهدار شما1365/11/20

تاریخ تولد:1335/7/2

تاریخ شهادت:1365/12/15

محل شهادت شلمچه ،کربلای5

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۵۹
سیب سرخ

دوس داشتم از سخنرانی آقا در دیدار اعضای مجمع جهانی اهل بیت علیهم‌السلام و اتحادیه‌ی رادیو و تلویزیون‌های اسلامی به نکاتی اشاره کنم اما هر چقدر در بیانات آقا تمرکز کردم نتونستم انتخاب کنم که روی کدام موضوع بحث کنم . تک تک کلمات و جملات آن گهربار و پر مغز بودند و قدرت انتخاب را از من گرفت . بند آخر صحبت ها به دلم نشست . به امید آن روز ها...

 و ان‌شاءالله آینده‌ی خوبی در انتظار است. من به شما عرض بکنم علی‌رغم رجزخوانی‌هایی که استکبار میکند و تلاش فراوانی که از لحاظ مالی و نظامی و سیاسی و امنیّتی، استکبار و همراهان استکبار و دنباله‌های استکبار انجام میدهند، در این منطقه و در کلّ دنیای اسلام، آینده قطعاً متعلّق به اسلام است؛ روزبه‌روز ان‌شاءالله عزّت اسلام بیشتر خواهد شد، قدرت اسلام بیشتر خواهد شد. البتّه لازم است مجاهدت بشود و انسانهای مجاهد، مردان و زنان مجاهد، جوانان مجاهد در همه‌ی دنیای اسلام، بحمدالله زیادند، قدر آنها را باید بدانیم، شعارهایمان را، حرکتهایمان را، کلماتمان را، فعّالیّتهایمان را باید در این جهت قرار بدهیم و یقیناً خدای متعال کمک خواهد کرد. اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۱
سیب سرخ

امشب شام خونه داییم بودیم . بهانه ی شام هم ازدواج پسر داییم بود . یه هفته ای هس ایشون به جمع متأهل ها پیوستند . چیزی که مهم و قشنگه سادگی و بی تکلفی این ازدواج بود و جالب تر سن داماد . تو این دوره زمونه داماد 19 ساله کم پیدا میشه. همین شام بهانه ای شد مثال زیر را که غالبا برای آدم های مجرد می زنم در اینجا بیارم.

 یه جنین مرغ را در نظر بگیرید . تو فضای داخل تحم مرغ قرار داره . به مرور زمان بزرگ می شه و رشد می کنه . روح در آن دمیده می شه ، کم کم اندام های مختلف در آن به وجود میاند .اون جنین به مرور رشد خودشو می بینه ، منقار در آوردن خود را می بینه ، شکل گیری پر و بال خود را می بینه . کم کم اندازه اش بزرگ و بزرگ تر می شود تا اینکه کل فضای تخم مرغ را پر می کنه . با خودش می گه که دیگه به اوج رشد و شکوفایی رسیده و دیگر امکان بزرگ تر شدن و تعالی براش نیس تا این که یه دفعه ... با تنگی نفس میگیره ، کنترل و هوش و حواس خودشو از دست می ده و یهو با یه صدای گوش خراش به خودش می آید و می بیند خونه ی گرم و نرمش شکسته و وارد دنیای دیگر شده .

با خودش می گه وااااااااای!!!چقدر دنیا بزرگ تر از محدوده ی یه تخم مرغه ، تازه معنی زندگی و رشد رو می فهمه ، به پوچ بودن زندگی جنینی خود پی می بره و تلاش خودشو آغاز می کنه...

http://www.beytoote.com/images/stories/scientific/hhs1275.jpg

حالا ارتباط این با ازدواج چیه؟؟؟

 باید بری ادامه مطلب تا بفهمی ارتباطشون چیه wink

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۰
سیب سرخ
بنمــای رخ که باغ و گلســـتانم آرزوســــت       بگشای لَب که قَند فراوانم آرزوســت

ای آفتــــاب حُســن، برون آ دمــی زِ ابـــر        کان چهره ی مُشَعشَعِ تابانم آرزوست

بشنیــــدم از هـــوای تـــو آواز طبـل، بــاز         باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوســت

گفتــی زِ نـــاز: بیش مـــرنجان مـــرا، بــرو        آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست

وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیســــت        وان ناز و باز تندی دربانم آرزوســـت

در دست هر که هست ز خوبی قراضه هاست       آن معدن مَلاحت و آن کانم آرزوست

این نان و آب چرخ چــو سیلیســت بــی وفا       من ماهیم، نهـــنگم، عمّــانم آرزوست

یعقــوب وار « وا اَسَفـــا ها » هَمــــی زَنـــم           دیدار خوب یوسفِ کنعانم آرزوســت

ولله که شهـــــر بی تو مرا حبــس می شـود          آوارگـــی و کـــوه و بیابانم آرزوسـت

زین همرهان سُست عناصر دلـــم گرفــت           شیـــر خـدا و رستم دستانم آرزوست

جانـم ملــول گشت زِ فرعــون و ظلــــم او               آن نور روی موسیِ عَمرانم آرزوسـت

زین خَلقِ پُرشکایتِ گریــان، شدم مَلــــول          آن های هوی و نعره ی مستانم آرزوست

گــویاتَر ام زِ بلبــل، امّــا زِ رَشـــکِ عــــام              مُهــــر است بر دهانم و اَفغانم آرزوست

دی شیــخ با چراغ هَمــی گشت گرد شهـر          کز دیــو و دَد ملــولم و انسـانم آرزوست

گفتنـــد یافـت مــی نشود، جسـته ایم مـــا       گفت آن که یافت می نشود، آنم آرزوست

هر چند مُفلســـم، نپذیرم عقیـــــقِ خُــرد               کانِ عقیــقِ نـــادرِ ارزانـــــم آرزوســـت

پنــهان زِ دیده ها و همــه دیده ها زِ اوست                آن آشــکار صنعت پنهـــانم آرزوســـت

خـــود، کار من گذشـــت زِ هر آرزو و آز                     از کان و از مکان پـــــیِ ارکانم آرزوست

گوشم شنیـــد قصه ی ایمـــان و مسـت شد         کو قسـم چشــم صورتِ ایمــانم آرزوست

یک دســت جام باده و یک دســت جَعدِ یار            رقصــی چنین میانه ی میــدانم آرزوســت

مـی گویــد آن رُباب که مُـــردم ز انتــــظار              دست و کنـــار و زخمه ی عُثمانم آرزوست

من هم رُبــاب عشقــم و عشقــم رُبابی ست       وان لطف های زخمه ی رحمــانم آرزوست
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۱
سیب سرخ


الا ای لاله ی خوشبو، عزیز آل پیغمبر
که بهر دین و قرآنت چنین گردیده ای پرپر
شده زین غم، گل خاتم، مدینه غرق در ماتم
دوصد لعنت به آنکس باد که مسمومت نمود از زهر

 

خف الله کأنک تراه و إن کنت لا تراه فإنه یراک .

امام جعفر صادق (ع) : چنان از خدا بترس که گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند .(اصول کافی ، ج 3 ، ص110)

 

آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۶:۱۵
سیب سرخ

زاینده رود خشک بود . جایی برای غواصی نداشت . آمدید ، غواصی کردید ، همه جا را زنده کردید و به همه اثبات کردید که با دست بسته هم می توان دل به دریا زد...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۲
سیب سرخ

قبل از پرداختن به اصل مطلب اینا بگم که رهبر معظم انقلاب در خطبه های نماز عید سعید فطر از تلاش های تیم مذاکره تشکر کرده اند . همچنین در جای دیگر فرموده اند از هر تلاشی که در راستای رفع مشکلات کشور است حمایت می کنند . سخنان آقا در دیدار با مداحان هم به عنوان منشور و چارچوب مذاکرات قابل مراجعه است . بنده نیز به عنوان یک شهروند ضمن حمایت و تشکر از تیم مذاکره کننده نکات زیر را یادآور می شوم که

بعضی استدلال ها درست نیست مثلاً...

 هِی می گند مذاکره داد و ستده ، باید یک چیز داد ، یک چیز گرفت . این حرف درسته اما...

در مذاکره و داد و ستد باید دو طرف نسبت به داشته هایشان حق داشته باشند . اینکه ما نسبت به داشته هامون حق داریم شکی در آن نیست . براش خون داده ایم ، از خودمونه ، خودمون به دستش آوردیم . اصلا طبق قوانین بین المللی هر کشور حق دارد انرژی هسته ای داشته باشد . اما آیا اونا حق تحریم ما رو دارند ؟ آیا حق بازخواست ما را دارند؟ آیا حق بازرسی های خاص از ما را دارند یا نه ؟

هیچ کس نیست که بگوید آی ی ی ی ی ی آقااااا!!! کسی می تونه چیزی رو ببخشه که مالک اون باشد ، نسبت به مالکیت آن حق داشته باشه .

اگر تحریم ها غیر قانونیه ، چرا باید برای برداشتن اون از حق خود چشم پوشی کنیم ؟مگر تحریم ها در چارچوب انسانیت و صلح بوده که ما در چارچوب انسانیت و صلح روی خون شهدامون پا بگذاریم؟

حق داشتن و استفاده ی از انرژی هسته ای برای ما دقیقا مثل حق لذت بردن از جنگل های شمال و تفرح تو اون جنگل هاست . چون این جنگل ها مال خودمونه . نه کسی حق داره اونا ازمون بگیره و نه به خاطر وجود اون تو ایران ما را تحریم کنه. غیر منطقیه که برا استفاده از جنگل های شمال بخوایم با کسی مذاکره کنیم.

مذاکره کنندگان ، دستتون درد نکند ، زحمت کشیدید ، اجرتون با خدا ، اما حواستون باشه .

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۲
سیب سرخ

عازم بودم . اما تقدیر نگهم داشت. شاید قسمت بود که ورود کاروان شهدای غواص را درک کنم . با این حال باز هم حرم یعنی...

حرم یعنی کسی در شهر خود سر می کند اما

دلش در کوچه های دور مشهــــــد مانده آواره...

 

از محرم می توان فهمید روزی دست کیست      فاطمه آهی کشید و بین ما غم پخش شد

70 روز مانده تا محرم . اللهم ارزقنا محبت الحسین

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۳۲
سیب سرخ