وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن
جانباز دیگری بود که روی ویلچیر نشسته بود ولی اختیار دست و پایش را کامل نداشت. حرف هم نمیتوانست بزند. به سختی صداهای نامفهوم از گلویش بیرون میآمد. رهبر که فهمید جانباز نمیتواند حرف بزند ساکت کنارش ایستاد. جانباز دستش را بالا آورد و کشید به صورت و محاسن رهبر. یک بار، دو بار، سه بار. دستش به اختیار نبود و میخورد به عینک و صورت رهبر. صدایش از گلو به ناله بیرون میآمد. عکاس و فیلمبردار و مسئول و خبرنگار و حاضر و ناظر همه به گریه افتادند. رهبر بعد از حدود یک دقیقه دست جانباز را گرفت و گفت: دیگر بسه. یعنی دیگر ناله و ناراحتی نکن. یعنی من متوجه محبت تو شدم. یعنی خودت را اذیت نکن. و دعا کرد: خدا به شما اجر و شفا و صبر بدهد. و من و تو چه میدانیم که جانباز قطع نخاع گردنی یعنی چه!؟
(عکس و خاطره مربوط به دیدار آقا و جانبازان قطع نخاع گردنی است.جهت مشاهده فیلم قسمتی از این دیدار که مربوط به احوال پرسی آقا از جانبازان است ، اینجا کلیک کنید.)