و جاهدوا فی الله حق جهاده

سیب سرخی سر نیزه است دعا کن من هم ، این چنین کال نمانم ...به شهادت برسم

و جاهدوا فی الله حق جهاده

سیب سرخی سر نیزه است دعا کن من هم ، این چنین کال نمانم ...به شهادت برسم

دیروز از هر چه بود گذشتیم ؛ امروز از هر چه بودیم.
آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز.
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود.
جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد.
الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم.بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم

**پیشاپیش عذر می خوام،،،به علت مشغله ی فراوان نمی توانم دنبال کننده ی خوبی باشم**

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۸ آذر ۹۸، ۱۱:۲۲ - 00:00 :.
    :(

یکی از اونایی که یه زمانی تو گهواره بود

يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۵۹ ب.ظ

جمعه ی گذشته توفیق بود به همراه خانواده یکی از اردوهای جهادی طرح حجرت بسیج رو همراهی کنم . خیلی جو عالی و پر مغزی بر اردو حاکم بود . هجرت آقایان و خانم های بسیجی از شهر به یک روستای محروم و انجام کار های فرهنگی و سازندگی در قالب این اردو خیلی برام جالب بود . محل استراحت این بسیجیان در مسجد روستا بود . فضای مسجد پر بود از تراکت های حاوی پیام های پرمغز و عکس شهدای روستا . در میان همه ی این ها یه بنر توجه من رو به خودش جلب کرد . بنر وصیت نامه و شرح مختصری از زندگی شهید بازیار مالکی از اهالی روستای باج گیران استان چهار محال و بحتیاری بود . متن وصیت نامه خیلی ساده و زیبا و حاوی تلنگر های دلچسب هس . در ادامه توجه شما رو به این وصیت نامه جلب می  کنم ...

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ

هرگز مپندارید آن هایی که در راه خدا جهاد می کنند و کشته می شوند ، مرده اند ، نه بلکه زنده اند و در پیشگاه خدایشان روزی می خورند

با سلام و درود بر یگانه اختر تابناک ، مهدی موعود و نایب بر حقش ، این پیر جماران و مردم شهید پرور .

نمی دانم از کجا و چطور و از چه جایی برایتان گفت و گو کنم . نمی دانم از روزی که صدام صهیونیست به خاک مقدس ما حمله ور شد و یا روزی که خونین شهر عزیز غرق در خون شد و یا روزی که آبادان عزیز به محاصره در آمد و یا از مردم دزفول که زیر موشک های آن ها قرار گرفتند. نمی دانم ،و یا از روزی که بستان عزیز آزاد شد . و یا این که محاصره ی آبادان شکسته شد و یا خونین شهر عزیز درباره به خرمشهر تبدیل و از چنگ بعثیون آزاد شد ، نمی دانم ، نمی دانم از سنگر های نم ناک نماز شب بچه ها بنویسم و یا از متفکران بی غیرت ... نمی دانم از خون شهیدان برایتان بنویسم و یا از خفاشان خون آشام که خون مردم محروم را روز به روز بیشتر می مکند. نمی دانم از رزم شبانه و دویدن بچه ها و یا از دویدن مردم محروم از این اداره به آن ادارهجهت یک کار کوچک. از شب زنده داران برایتان بگویم یا از خواب غفلتبعضی از مسئولین . گفتنی ها زیاد است ولی وقت تنگاست ، موقعیت حساس این چند کلمه را به عنوان یادگاری و وصیت نامه نوشتم .

کوچک همه ی شما بازیار مالکی

خدایار و نگهدار شما1365/11/20

تاریخ تولد:1335/7/2

تاریخ شهادت:1365/12/15

محل شهادت شلمچه ،کربلای5

نظرات  (۱)

قبول باشه جهادتون...

اللهم ارزقنا توفیق الشهادة
پاسخ:
من فقط رفته بودم سر بزنم . کار جهادیا اون بسیجیایی که اونجا بودن انجام دادن .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">