از باغ می برند چراغـانی ات کنند
چهارشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۳۴ ق.ظ
از باغ می برند چراغـانی ات کنند
تا کاج جشن های زمستانی ات کنند
پوشانده اند صبح تو را ابر های تار
تنها به این بهانه که بارانی ات کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برنـد که زندانی ات کنند
ای گل گمان مکن به شـب جشـن می روی
شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم ورجیم نیست
از نقطه ای بتـرس که شیطانی ات کنند
آب طلـب نکرده هـمیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند
ان شا الله در هفته ی آینده عازم یک سفر هستم . از همه ی دوستان تقاضای حلالیت دارم.
به فرشچیان بگویید طرح بزرگ ترین ضریح را برای بقیع آماده نماید