در مسیر خانه ی لیلا ز جان باید گذشت
تا وصال یار از صد امتحان باید گذشت
بابی انت و امی چونکه گفتی بر حسین
دیگر از فرزند و مال و خانمان باید گذشت
در طریق کعبه باید با مغیلان سر کنی
پس دگر از طعنه های این و آن باید گذشت
هر که شد گمنام تو ، زهرا خریدارش شود
پس در این خانه ، از نام و نشان باید گذشت
دل فقط جای حسین است و حسین است و حسین
از هر آنچه غیر او در دو جهان باید گذشت
ابر اگر باران نبارد ، سایه می خواهد چکار
واقعآ از چشم بی اشک روان ، باید گذشت
حمد و سوره بر سر قبر محبانش نخوان
از مزار سینه زن ، سینه زنان باید گذشت
شخصی از حضرت امیر المومنین علی ( ع ) پرسید آیا برای درد گناه داروئی آورده ای ؟
بلی، از اینجا برخیز و به بوستان ایمان برو چون وارد شدی مقداری از ریشه درخت نیت و دانه های پشیمانی و قدری از درخت توبه و تخم ورع و میوه فهم و اندوه از شاخه های یقین و مغز اخلاص و پوست اجتهاد و مقداری هم از ساقه های انابه و زهر برگردان تواضع گرفته همه را به حواس جمع و با دلی متوجه و فهمی سرشار، با انگشتان تصدیق و کف توفیق میان طشت تحقیق می ریزی و با آب چشمانت شستشو می دهی و آنگاه تمام را در دیگ امید ریخته و با آتش اشتیاق می جوشانی، آنقدر تا مواد زائد در جوش جدا شده و عصاره و خامه حکمت بدست آید، سپس آن را گرفته در بشقاب رضا و تسلیم ریخته و باد نفخ و نسیم استغفار بر آن میدمی تا بیشتر از آنکه فاسد شده، خنک شود و این برایت گوارا می شود آنگاه در جائی که آدمی نباشد و جز خدا کسی ترا نبیند می نوشی این است داروئی که درد گناه را ساکت و جراحات معصیت را التیام می بخشد چنانچه اثری از آن باقی نمی ماند
یا مرا، با خود ببر آنجا که هستی
یا
بیا
اللهم عجل لولیک الفرج
دخترم خوش آمدی جای تو در دنیا نبود
بیوجود تو صفا در گلشن عُقبا نبود
جان بابا بارها مرگ از خدا کردم طلب
بی تو خون جگر در دیدة زهرا نبود
دخترم آن شب که من دست علی دادم تو را
جای پنج انگشت سیلی در رخت پیدا نبود
جان بابا نقش این سیلی گواهی میدهد
هیچکس مثل من و مثل علی تنها نبود
دخترم روزیکه بر ماه رخت سیلی زدند
هرچه میپرسمبگو آیا علی آنجا نبود؟
جان بابا بود امّا دستهایش بسته بود
چارهای جز صبر بین دشمنان او را نبود
دخترم آیا حسینم دید مادر را زدند
شاهد این صحنه آیا بود زینب یا نبود؟
جان بابا لرزه بر اندامشان افتاده بود
ذکرشان جز یا رسول الله و یا اُمّا نبود
دخترم با آن همه احسان که دید امّت زمن
بوسه گل میخ در اجر ذوی القربا نبود
جان بابا خانه پر گردید از دشمن ولی
هیچکس جز فضه و دیوار و در با ما نبود
دخترم چون سینه مجروح تو آسیب دید
درد آن جز در درون سینة بابا نبود
جان بابا سوز آن از نظم «میثم» سر کشید
ورنه تا این حد شرر از شعر او پیدا نبود
به رسـول الله گفتند
خـدا را قـبـول داریم ،
امـا تــو را نـه
به امیرالمومنین گفتند
پـیـامـبـر را قبول داریم ،
اما تو را نه
به امام خمینی گفتند
امام زمان را قبول داریم،
اما تو را نه
به سید علی می گویند
امام خمینی را قبول داریم،
اما تو را نه
بی بصیرت ها همیشه یک قدم عقبند...
ای بهشت قرب احمد فاطمه (س)
لیله القدر محمد (ص) فاطمه (س)
ای خدا مشتاق یا رب یا ربت
ای سلام انبیا بر زینبت
عالم خاکی محیط غربتت
آفرینش گشته گم در تربتت
یه موقع یه آدم جاهل یه کاری را می کنه، آدم حرص می خوره
یه موقع یه آدم عالــم یه کاری را می کنه، آدم غصـه می خوره